حتما شنیدهاید که ناصرالدین شاه قاجار یکی از روسای ایل قاجار را به هنگام زیارت در حرم شاه عبدالعظیم دید و از سر التفات او را احضار کرد و علت عدم شرفیاب شدن وی را پرسید آن ایل باشی با دلشکستگی گفت قبله عالم به سلامت از بدشانسی حقیر است که در عهد پدرتان دربار جای ریش سفیدان بود آن زمان ما جوانکی بیریش بودیم حال در عهد شما که دوران شباب بیریش و جوان است ما ریش سفید شدهایم!! گویا آن رئیس ایل از لحاظ شانس با زباندراز بیشانس در یک روز و ستاره به دنیا آمدهاند. زباندراز در عهد جوانی و چابکی دستش از پست و پول و میز کوتاه بود زیرا آن دوران تکیه بر تعهد و ریش سفیدی بود و پیشکسوتان قرب و منزلتی داشتند زباندراز هم صبر کرد تا در زمره باتجربهها درآید که ناگهان بانگ برداشته شد: (بر بندید محملها) نوبت به جوانان چابک است و تکریم و تجلیل از آنها واجب درحالیکه در این دوره زباندراز ریشش سفید شده است. شانس که نیست، چراغ نفتی است مثل کشته شدن خاشوقچی. گاه دیدهایم و شنیدهایم در سراسر جهان گاه صد نفر سرشان را زیر آب میکنند، آب از آب تکان نمیخورد، ولی یکی خاشوقچی کشته میشود جهان تکان میخورد. ای شانس!! گویا وقتی آن را توزیع میکردند نمیدانم من کجا بودم. زباندراز است و این شانس. همسر دومی هم ندارد که هشت ساعت موبایل به دست در انتظارش باشد.
زباندراز
- نویسنده : یزد فردا
- منبع خبر : خبرگزاری فردا
سهشنبه 28,مه,2024